حانیه سالم | شهرآرانیوز؛ آیا تاکنون در مواجهه با رنج یا ظلمی آشکار، این سؤال به ذهنتان آمده است که اگر خداوند عادل است، پس چرا جهان پر از ناملایمات است؟ این پرسش، از قدیمیترین گرههای فکری بشر دربرابر آموزههای توحیدی است.
اما پیش از هر چیز، باید بدانیم عدل الهی چیست. عدل خداوند به معنای برابری ظاهری که در دادگاههای عرفی میبینیم، نیست. عدل الهی یعنی «قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایسته و حکیمانه خود»؛ یعنی فعل خداوند همواره مطابق با حکمت مطلق اوست. خداوند از هرگونه نقص، ستم یا کار لغو و بیهوده مبراست.
تقابل ظاهری میان وجود خالق خیر محض و حضور بدیها در جهان، درحقیقت، بزرگترین معمای ماست و کلید حل آن در درک این نکته نهفته است که دایره حکمت الهی بسیار فراتر از قضاوتهای لحظهای و سطحی ماست. در مواجهه با اسرار هستی، اولین و مهمترین اقدام ما، حفظ ادب و اتهامنزدن به ساحت مقدس حقتعالی است؛ زیرا چهبسا آنچه ما بهاشتباه ظلم میپنداریم، درواقع تجلی نظاممند و حکیمانهای است که هدف غایی آن، کمال و خیر مطلق است.
شایعترین پرسشها اغلب حول محور رنجهای بیدلیل شکل میگیرند: چرا کودکی بیگناه بیمار میشود؟ چرا فردی که تمام عمرش خوب بوده است، ناگهان در یک حادثه از دست میرود؟ چرا خداوند دربرابر ظلم آشکار ظالمان، بلافاصله مداخله نمیکند؟ این شبهات، قلب بسیاری از جستوجوگران حقیقت را به درد میآورد. از منظر کلامی، این تناقضات ظاهری، ناشی از دو عامل مهم هستند: اول، خطای ادراکی ما که فقط جزئی از تصویر بزرگ حکمت الهی را میبینیم.
دوم، تلاش ما برای تطبیق عدالت الهی با عدالت عرفی و وضعی انسانها. عدل انسانی که مبتنیبر برابری ظاهری و اجرای قانون براساس شواهد ناقص است، دربرابر علم نامحدود خداوند رنگ میبازد. ما قادریم تنها یک لحظه از یک فیلم بلند را ببینیم و درمورد کارگردانی آن قضاوت کنیم، درحالیکه خداوند عالم و ناظر به کل حقایق است.
عدالت بشری، موضعی و زمانی است؛ یعنی وابسته به مکان و زمان خاصی است که در آن اجرا میشود و همواره توسط ابزارهای ناقص انسانی به اجرا درمیآید.
درمقابل، عدل الهی برمبنای علم مطلق و حکمت، استوار است؛ خداوند از تمام نتایج بالقوه و بالفعل هستی، از ازل تا ابد، آگاه است. ممکن است رنج امروز، پاداش فردا یا مانعی برای شر بزرگتری باشد که ما از آن بیخبریم.
این تفاوت بنیادی ایجاب میکند که معیار سنجش ما برای داوری درباره اعمال خداوند، نه قوانین نسبی و متغیر انسانی، بلکه اصول مطلق و ثابت الهی باشد. شناخت این تمایز، نخستین گام برای پذیرش آرامشبخش عدل است.
ریشه اعتقاد صحیح به عدل الهی در یک روایت ناب از امیرالمؤمنین (ع) خلاصه شده است: «الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه: عدل این است که او (خداوند) را متهم نکنی.» این جمله فقط یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه یک تعهد بنیادین است.
این بدان معناست که نقطه آغازین پذیرش و فهم عدل، تعهد قلبی و عقلی بر حفظ مقام حکمت مطلق خداوند است.
اگر ما ایمان کاملی به پروردگار و مقام او داشته باشیم و بپذیریم که خداوند ذاتا خیر محض است و هرگز کار لغو و غیرحکیمانه انجام نمیدهد، بسیاری از شبهاتمان از بین میرود.
باور عمیق به اینکه خداوند عادل است، یعنی اطمینان قلبی از اینکه معادلات الهی درنهایت به نفع نیکی و حقیقت بسته خواهد شد، حتی اگر این بسته شدن نهایی، پس از پایان این پرده از نمایش (دنیا) رخ دهد. این یقین، رنجهای موقتی دنیا را برای مؤمن، تحملپذیر و تبدیل به پشتوانهای محکم میکند. در چارچوب این اعتقاد استوار، ما بهجای پرسشهای بیپایان درمورد چرایی وقوع مصیبت، تمرکز میکنیم بر اینکه «چگونه باید دربرابر این مصیبت واکنش نشان دهیم تا رشد کنیم و از این آزمون سربلند بیرون آییم؟» این ثمره حقیقی فهم عدل الهی است که به قلب انسان آرامش میبخشد.
یکی از چالشهای بزرگ در فهم عدل الهی، مشاهده نابرابریهای ظاهری در توزیع پاداش و کیفر در همین دنیای محدود است. در این دنیا، ممکن است به نظر برسد که انسانهای بد، بهسرعت پاداش دنیوی (مال، شهرت و قدرت) را میبینند و نیکوکاران مکررا رنج میبرند. پاسخ این است که دنیا محل دادگاه نهایی نیست و محاکمه کامل در اینجا صورت نمیگیرد.
عدل الهی تضمین میکند که هیچ عمل خیری (حتی کوچکترین نیکی) ضایع نخواهد شد و هیچ ستمی (حتی در خفا) بدون پاسخ نخواهد ماند. هر لحظه رنجی که فرد مؤمن تحمل میکند، در ترازوی الهی برای پاداش اخروی ذخیره میشود. درمقابل، لذتهای زودگذر ظالمان، دربرابر عقاب نهاییشان، چیزی جز سرابی گذرا نیست.
هرگاه حادثهای، ما را به شک در عدالت پروردگار وادار میکند، باید فورا تشخیص دهیم که این شک، نه نقص در عملکرد خالق متعال، بلکه نقص در ادراک و وسعت دید ما انسانهاست.
اتهام به خدا، درواقع به معنای باور به وقوع یک عمل لغو، غیرضروری یا غیرحکیمانه از جانب اوست که این باور به خودیخود نقض اساسی توحید در صفات (صفت حکمت و علم الهی) محسوب میشود. اگر خدا اقدامی کند که از منظر ما ظالمانه به نظر برسد، این یعنی یا خدا از نتایج کارش آگاه نبوده است (که نقص در علم مطلق است)، یا نخواسته است خیر کامل را محقق سازد (که نقص در قدرت یا اراده خیر محض است). هر دوی این نتایج، با مبانی توحید و شناخت ما از خالق هستی در تعارض اساسی قرار دارند.